اما ماه رمضان امسال با همه شور و حلاوت روحانیش برای تهرانیها غمی در دل نهفته دارد و آن خلأ بزمهای معرفت و اخلاق دو استاد مبرز فقید آیتالله خوشوقت و آیتالله آقامجتبی تهرانی است. در آستانه ماه مبارک رمضان، بخشی از بیانات آیتالله تهرانی درباره فضیلت ماه رمضان منتشر میشود:
در مناجاتهایی که از ائمه اطهار(ع) نقل شده است، دو مناجات را دیدهام که همه ائمه(ع) آن را میخواندند؛ یکی مناجات شعبانیه است که در مفاتیح هست، یکی هم مناجاتی است که با این جملات شروع میشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ...»؛ مرحوم مجلسی در بحارالأنوار نقل میکند که این مناجات از علی(ع) است و همه ائمه هم آن را میخواندند. برای اینکه این جملات دعا را کمی توضیح دهم، به طوری که مرتبط با ایام ماه مبارک رمضان هم باشد، یکی دو نکته را مقدمتاً عرض میکنم.
مطلب اول اینکه درباره ماه مبارک رمضان اهل معرفت این تعبیر را دارند که این ماه، دار ضیافت الهی و یکی از منازل سالکین إلیالله است. «سلوک إلیالله» یعنی سیر معنوی روح به سوی خدا و تقرّب به او که البته این سیر و این تقرّب، دارای درجات و مراتب است.
منازل سیر و سلوک به سوی خدا
این سیر و سلوک چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبیر میکنند به «تجلیه»، یعنی آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل کردن به دستورات شارع مقدس در این ماه مبارک رمضان؛ یعنی همین روزه گرفتن و آداب ظاهریه. پس گام اول، قدم اول تجلیه است.
گام دوم و قدم دوم در این سیر «تخلیه» است. تخلیه پیراستن است نه آراستن؛ پیراستن باطن از رذائل اخلاقی و چه بسا پاک کردن و منزه کردن نفس از آثار آثام ـیعنی سیئات و گناهان است. چه بسا اولین دعایی که نسبت به اولین روز ماه مبارک رمضان وارد شده که شخص روزهدار میخواند، اشاره به همین مسأله تخلیه دارد. چون خود را تجلیه کرده، یعنی روزه گرفته و به آداب ظاهریه عمل کرده است و حالا از خدا میخواهد که او باطنش را از این آثار پیرایش کند.
لذا در روز اول ماه مبارک رمضان این دعا را میخوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرمِینَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.
گام سوم که از آن تعبیر به «تحلیه» میکنند، این است که انسان روح را به صفات ملکوتیه کمالیه آرایش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهیّه کند، که این هم دارای مراتبی است.
گام چهارم مرحلهای است که اهل معرفت از آن به «فناء فیالله تعالی» تعبیر میکنند و مرادشان این است که روح سالک یعنی همان شخصی که سیر معنوی میکند، از إنّیّت در شهود حق فانی شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. این تعبیر را به کار میبرند که فناء فی الله عبارت است از: «فانی شدن روح از إنّیّت در شهود حق». از نظر مسیر معنوی، این آخرین منزل سیر و سلوک است.
اما مطلب دوم؛ ماه مبارک رمضان اینطور است که هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اینکه ماه نزول است را شما خوب میتوانید بفهمید؛ چون در قرآن و در دعاهای ماه مبارک رمضان مطرح است که کلام الهی-قرآن کریم- در این ماه، از مصدر وحی بر نبی مکرم اسلام6 نازل میشود که خداوند به وسیله همان کلمات، انسانها را در جمیع ابعاد پرورش میدهد و میسازد. در سوره دخان میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» و در سوره قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ». در سوره بقره هم میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ».
همین تعبیر در دعای روزانه ماه رمضان هم هست. در اکثر دعاهای ماه رمضان به
این «قوس نزولی» اشاره شده است که ماه مبارک رمضان، ماه نزول کلام الهی
است. به تعبیر دیگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ یعنی ماهی
است که ربّ، برای ساختن عبدش و راهنمایی او به سوی قربِ خویش، با او سخن
میگوید و سخن گفته است.
بنابر این قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شد و به تعبیر اهلش به صورت
«جُملةً واحده» -به طور کلی و یکپارچه- در شب قدر، بر قلب پیغمبر اکرم
فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است. تا اینجای مطلب شبههای نیست؛
این آیات قرآن است و این هم دعاهایی که شما در ماه رمضان میبینید و این
مطلب در همه آنها هست.
اما ماه مبارک رمضان همچنین ماه صعود است؛ یعنی چه؟ درست برعکس آن «قوس نزولی» که گفتیم، اینجا «قوس صعودی» مطرح است. یعنی این ماه، ماه کلام عبد با ربّ است. بله، در همه اوقات عبد میتواند با ربّ خودش سخن بگوید، ولی یک موقعیت خاصی هست که این سخن گفتن، از نظر سازندگی، بُرد بیشتری پیدا میکند. در اینجا یک بحث مطرح میشود و آن بحث این است که عبد در چه قالبی میتواند با ربّ خود سخن بگوید. این را بدانید که این هم در ارتباط با ربّ است. یعنی خودِ ربّ به اولیاء خود الهام میکند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصی میریزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد میآموزند که «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور که او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اینگونه که به تو میآموزیم با او حرف بزن.
خدا در ماه مبارک رمضان با تو صحبت کرده و کلامش را بر پیغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم قرآن را به شما تحویل داده و گفته است که اینها حرفهایی است که خدا با شما زده است. خدا در این خطابهایی که در قرآن هست، مثل «یا أَیُّهَا النَّاس» و «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، دارد حرف میزند و به من و تو خطاب میکند. قرآن را نگاه کن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف میزند. خوب، تو نمیخواهی جوابش را بدهی؟ او در ماه مبارک رمضان با تو سخن گفته است، تو هم باید در همین ماه با او سخن بگویی؛ هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه کلام ربّ و عبد است. لذا شما اگر به روایاتی که در باب ماه مبارک رمضان وارد شده است، مراجعه کنید، همین مطلب را میبینید.
من حالا یکی دو تا روایت میخوانم که اصل این روایات در فروع کافی است ولی من از وسائلالشیعه نقل میکنم. روایت از امام صادق(ع) است که «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛ یعنی علی(ع) فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به کثرت دعا و استغفار». در روایت دیگر آمده است: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) إِذَا کَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ یَتَکَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛ یعنی حضرت امام سجاد(ع) در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نمیکرد، مگر اینکه تمام جملاتی که از ایشان صادر میشد مضامین دعایی داشت. ما در این زمینه روایات بسیاری داریم. بنابر این آنچه که در ماه مبارک رمضان وظیفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود است.
در باب ماه مبارک رمضان روایات زیادی داریم که ناظر به آن مطلب اول، یعنی بحث مراحل سیر و سلوک است. از نظر ظاهری که خودت را آراسته کردهای به همین آداب ظاهری و دهانمان را از خوردن و آشامیدن بستهایم. این همان قدم اوّل یعنی تجلیه است؛ اما آنچه مهم است گامهای دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. اینها است که زمینه را فراهم میکند برای اینکه بتوانی با خدای خودت حرف بزنی. از الطاف الهیه این بوده که آنچه که مایحتاج عبد است تا بتواند با خدای خودش حرف بزند، آنها را پیشاپیش خودش عنایت کرده است.
حالا یکی دو تا روایت میخوانم؛ در یک روایت دارد: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ کُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ». یعنی خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از افرادی را که مستحق آتش هستند نجات میدهد و در شب آخر از این ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات میدهد. همه اینها نشانه سرریز شدن فضل و رحمت الهی در این موقعیت زمانی است.
در روایت دیگری دارد: «إذَا کَانَ أوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا کَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَهُمْ فَإذَا کَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَ کُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ». یعنی همینطور هر شب با ضریب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر میکند، تا این حجابهای ظلمانیه آنها برطرف شود. اینها همه مقدمه این است که این عبد بتواند با او حرف بزند.